پروژه های توسعه کسب و کار
موضوع توسعه و توسعهیافتگی از مهمترین موضوعات مطرح در چند دهه اخیر بوده است و مبنای برنامههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تمام جوامع شناخته شده است. توسعه، آرمان ملی و مردمی تمام کشورهاست. همه مردم تمایل دارند تا ظرفیت و توان مالی، معنوی و انسانی کشورشان افزایش یابد تا در پناه این ظرفیتها و توانایی های به وجود آمده، کشوری قدرتمند و سرافراز در جامعه جهانی داشته باشند. در توسعه سعی می شود موانع و چالش های پیش روی افزایش ثروت و دارایی ملی مشخص و برطرف گردد. توسعه، زندگی بهتر و انسانی تر را به مردم کشورها هدیه می کند. توسعه، به دنبال سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود عملی در راستای تعالی ملتها است. این ارزشها عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس و آزادی. اینها نمایانگر هدف های مشترکی هستند که توسط تمام افراد در جوامع مختلف دنبال می شوند. این ارزشها به نیازهای اساسی انسانها مربوط می شوند و تقریباً در تمام جوامع، فرهنگ ها و زمان ها وجود دارند.
توسعه، فرآیندی است با ابعاد و اهداف گوناگون و مستقیماً تابع ارزشها و اعتقادات هر جامعه می باشد و با توجه به اینکه ارزش ها و ایده آل ها و یا به عبارتی شرایط مطلوب و مورد نظر هر جامعه با جوامع دیگر فرق می کند؛ لذا می توان گفت که هیچ الگوی عمومی و جهان شمول برای سنجش و اقدام در مورد ارزش ها و به دنبال آن توسعه وجود ندارد. نتیجه اینکه از نظر مفهومی، توسعه، جنبه نظری و ارزشی داشته و از جامعه ای به جامعه دیگر و از زمانی به زمان دیگر در حال تغییر است. به عبارت دیگر، دیدگاه ارزشی افراد در تبیین توسعه و درجات آن در هر جامعه مهم بوده و افراد نیز در مورد آن دیدگاه های مختلف و متفاوتی دارند. اگرچه در غالب بحث ها و مستندات موجود در ادبیات موضوعی مربوط به توسعه، از این واژه عموماً در قالب توسعه اقتصادی نام برده میشود؛ اما نکته مهم قابل ذکر این است که توسعه اقتصادی همواره و همیشه با ابعاد آن یعنی توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همراه است.
نزدیک به نیم قرن است که بیش از صد کشور در حال توسعه ی دنیا، انبوهی از الگوهای نظری و تجربی توسعه را مورد آزمون قرار داده اند؛ متأسفانه تاکنون تعداد اندکی از این کشورها توانسته اند به توسعه ی اقتصادی و صنعتی دست یابند. نوع خاص نظریه ی توسعه ی حاکم بر جوامع در حال توسعه در خلال سالهای 1940 تا 1960، تحت عنوان ساختارگرایی، نظریهی نولیبرالیزم به منزلهی جبههی راست آیین جدید، به عنوان تفکر غالب دهه هفتاد و هشتاد و نیز رویکرد مسلط به مسائل توسعه با اهمیت قابل توجه به نیروهای بازار و ضرورت بهره گیری کشورهای در حال توسعه از فرصت های بازار جهانی در دههی 90، تمامیت مفاهیم توسعه ای بوده است که در طی پنج دهه، کشورهای در حال توسعه آن را تجربه نموده اند که به اختصار به آن پرداخته می شود.
محققان ابعاد مختلفی برای توسعه قائل هستند. در اولین تلاش برای دسته بندی مفاهیم توسعه می توان آنها را به یکی از جنبه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و یا اجتماعی تقسیمبندی کرد. در همین راستا برای سنجش سطح توسعهیافتگی جوامع و مقایسه بین آنها از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی استفاده شده است. در تقسیم بندی دیگر ابعاد توسعه، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و توسعه انسانی شمرده شده است. در نتیجه مباحث سمیناری که در سال 1986 در سریلانکا برگزار شد، پنج بعد به عنوان مضامین کلیدی توسعه در نظر گرفته شد؛ که مارک ترنر و دیوید هیوم بعد ششم را نیز افزودند که احتمالاً نشان دهنده ی ارزش های آنهاست:
عامل اقتصادی: با تولید ثروت و بهبود شرایط مادی زندگی و توزیع برابر ثروت و دارایی سر و کار دارد.
عامل اجتماعی: که بر اساس بهبود و پیشرفت شاخصهای مربوط به امور بهداشتی، آموزش و پرورش، مسکن و اشتغال اندازه گیری می شود.
بعد سیاسی: شامل ارزشهایی مانند حقوق بشر، آزادی سیاسی، حق رای و شکلی از دموکراسی است.
بعد فرهنگی: در جهت درک این واقعیت که فرهنگها القاگر هویت و خود ارزشی به مردم می باشند.
جهان بینی کلان زندگی: که به نظام معنای، نمادها و اعتقادات مرتبط به معنای غایی زندگی و تاریخ اشاره دارد.
تعهد به توسعه پایدار با ملاحظات شرایط بوم شناسی، به گونه ای که نسل حاضر، موقعیت نسلهای آینده را به خطر نیندازد.
ادبیات توسعه صنعت
نزدیک به نیم قرن است که بیش از صد کشور در حال توسعه دنیا، انبوهی از الگوهای نظری و تجربی توسعه را مورد آزمون قرار داده اند؛ متأسفانه تاکنون تعداد اندکی از این کشورها توانسته اند به توسعه اقتصادی و صنعتی دست یابند. نوع خاص نظریه توسعه حاکم بر جوامع در حال توسعه در خلال سالهای 1940 تا 1960، تحت عنوان ساختارگرایی، نظریهی نولیبرالیزم به منزلهی جبههی راست آیین جدید، به عنوان تفکر غالب دهه هفتاد و هشتاد و نیز رویکرد مسلط به مسائل توسعه با اهمیت قابل توجه به نیروهای بازار و ضرورت بهره گیری کشورهای در حال توسعه از فرصتهای بازار جهانی در دههی 90، تمامیت مفاهیم توسعه ای بوده است که در طی پنج دهه، کشورهای در حال توسعه آن را تجربه نموده ند که به اختصار به آن پرداخته می شود.
امروزه توسعه صنعت از طریق توسعه صنایع کوچک و متوسط از استراتژیها و راهکارهای برونرفت از بحران بیکاری و همچنین ایجاد رونق اقتصادی محسوب میگردد. اگر رویکردهای سالیان گذشته، تمرکز بیشتری بر اقتصاد کلان داشتهاند، اینک توجه به کسبوکار خرد، احساس مسئولیت نسبت به افزایش قابلیت رقابت واحدهای کوچک و متوسط، بهبود ارتباطات شبکهای، تأکید بر حمایتهای غیرمستقیم در مقابل پرداخت یارانه مستقیم، ترکیب رقابت و همکاری به منظور تقویت یادگیری و نوآوری، ارتقاء سطح همکاری واحدهای کوچک و بزرگ و تقویت مثلث همکاری (خوشهها، دولت و دانشگاه) مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است. سازمانهای بینالمللی همچون UNIDO و بانک جهانی، طرحهای متعددی از طریق توسعه خوشههای صنعتی در کشورهای مختلف اجرا و حمایت کردهاند. در کشور ما نیز این ایده مطرح شده و نمونههایی توسط UNIDO به اجرا درآمده است.
– تعریف خوشه صنعتی
خوشه صنعتی به مجموعهای از واحدهای کسبوکار اطلاق میشود که در یک منطقه جغرافیایی و یک گرایش صنعتی متمرکزشده و با همکاری و تکمیل فعالیتهای یکدیگر، به تولید و عرضه تعدادی کالا و خدمات میپردازند و از چالشها و فرصتهای مشترک برخوردارند. عموماً خوشهها تعداد زیادی واحدهای خرد، کوچک و متوسط را در برمیگیرند که از نظر جغرافیایی، همکاری در تکمیل فعالیتهای یکدیگر، تولیدات و خدمات و همین طور چالشها و فرصتها، دارای وجه مشترک هستند.
یک خوشه صنعتی، فقط شامل واحدهای کسبوکار که تولیدات و یا خدمات مشخص خوشه را تولید و ارائه میکنند نمیشود بلکه تأمینکنندگان مواد اولیه، پیمانکاران فرعی، خریداران، صادرکنندگان، تأمینکنندگان ماشینآلات و قطعات، نهادهای مختلف پشتیبان، مشاوران، خدمات عمومی، واحدهای مربوط به سیستم حملونقل و سایر تأمینکنندگان که تولید در خوشه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم تسهیل میکنند را نیز در برمیگیرد.
در کنار اینها، گروههای دیگری از فعالان مثل اتحادیهها، گروههای همیار، تعاونیها و NGOها که ترغیبکننده کسبوکار بخشهای مختلف خوشه هستند نیز قرار میگیرند. به مجموعههای اشارهشده، “ذینفعان خوشه” گفته میشود.
پروژه توسعه خوشه صنعتی، کوششی برنامهریزیشده است که توسط یک مؤسسه توسعهای (از درون یا بیرون خوشه) با همکاری و کمک نهادهای مختلف محلی جهت ارتقاء سطح پویایی یک خوشه و بهبود رقابتپذیری آن به اجرا درمیآید.
یک پروژه توسعه خوشهای از یک سو بر ارتباطات درونی بخشهای مختلف خوشه تمرکز کرده و از سوی دیگر، به زنجیره ارزش اقتصادی که خوشه صنعتی موردنظر بخشی از آن است، توجه دارد؛ بنابراین سعی میکند از تأمین مواد و نهادههای اولیه گرفته تا ارائه محصول و خدمات، مصرفکننده نهایی را به مسیری صحیحتر هدایت و راهبری نماید.
بنابراین در این فرآیند، ضمن توجه به روندها و سناریوهای بینالمللی، ملی و سطح صنعت، به مشکلات موجود و مسیرهای توسعه خوشه تأکید میشود. معمولاً خوشهها دارای یک یا چند مشکل یا گلوگاه اصلی هستند. این گلوگاهها میتواند در حوزههای تکنولوژی، بازار، سطح سرمایه اجتماعی و اعتماد، کیفیت و… باشد. شناسایی صحیح و کامل مسائل مبتلابه خوشه و طراحی بهترین راهکارهای مبتنی بر مشارکت، پیشنیازهای اصلی توسعه یک خوشه است.
مهمترین اهداف پروژه توسعه خوشهای را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- افزایش سطح توانایی واحدهای موجود
- افزایش سطح ارتباطات و همکاریها
- ارتقاء کمی و کیفی محصولات
- ارتباط هر چه بیشتر واحدهای تولیدی با دولت و مراکز آکادمیک
- بالا بردن سطح آگاهی خوشه و تقویت اطلاعرسانی
- تسهیل قوانین دولتی در تمام زمینهها
- دستیابی به بازارها و مشتریان جدید
- ارتقاء مهارت نیروی کار
- ارتقاء تکنولوژی واحدها
- بهرهبرداری از منابع مالی جدید
- فراهم کردن شرایط جذب سرمایهگذاریهای خارجی
- ایجاد علائم و نشانهای تجاری
- تقویت صادرات از خوشه و دستیابی به بازارهای خارجی
- همتراز کردن خریدها و کاهش هزینههای خرید
به بیانی ساده، پروژه توسعه خوشه، برنامهای زمانبندیشده است که در فازهای مختلف و در مدت 3 تا 5 سال به اجرا درمیآید. فاز اول این برنامه فاز مطالعهشناختی است که طی آن به کمک تمام فعالان صنف، مطالعات دقیق و جامعی بر روی صنعت موردنظر انجام میشود. نتیجه این مطالعات شناسایی نقاط ضعف و قوت و فرصتها و تهدیدهای موجود در صنعت مورد مطالعه است. پس از شناخت تمام زوایا و تکمیل مطالعات، دفتر توسعه خوشه اقدام به تدوین استراتژی و ارائه برنامههای اجرایی برای رفع نقاط ضعف، تقویت نقاط قوت، از بین بردن اثر تهدیدها و استفاده از فرصتها به منظور دستیابی خوشه به مزیت رقابتی پایداری در سطح منطقه مینماید.
-گامهای اصلی در فرآیند توسعه یک خوشه صنعتی
- انجام مطالعه شناختی
- افزایش سطح سرمایه اجتماعی
- دستیابی به یک چشمانداز مشترک
- تدوین استراتژیها و ارائه برنامههای اجرایی
- پیادهسازی برنامههای اجرایی
- خروج از خوشه پس از دستیابی آن به اهداف تعیینشده
زمان موردنیاز برای اجرای یک پروژه توسعه خوشهای وابسته به حصول زیرمجموعههای خوشه به سطحی از توانمندی است که بتوانند به صورت مشارکتی و نهادینهشده، مسائل پیش روی خود را شناخته و مدیریت نماید. با توجه به مشخصات منحصربهفرد هر خوشه و ضرورتهای اختصاصی آن، فرآیند توسعه خوشه نیز به زمانهای متفاوتی نیاز دارد، اما معمولاً اجرای این پروژه بین سه تا پنج سال در نظر گرفته میشود. در سالیان اخیر توسعه صنایع از طریق خوشههای صنعتی نقش محوری و بارزی در سیاستهای اقتصادی و صنعتی کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافته داشته و دارد.
شرکت پرسا تجارت گستر آرپان با تکیه بر تجربه و تخصص 15 ساله خود در این زمینه توانسته است حداقل 4 پروژه توسعه کسب و کار منطقه ای را با موفقیت به اتمام برساند و تجربه و تخصص خود را در قالب مدل مداخله کسب و کار برای بنگاه های اقتصادی به کار بندد. این پروژه ها با فاز عارضه یابی و شناسایی نقاط فشار آغاز می گردد و پس از فاز شناخت، نوبت به ارائه راهکار و برنامه عملیاتی زمان بندی شده برای اجرای آن می رسد که در صورت تصویب کارفرما، اجرای کل برنامه و تحویل آن طبق شرح خدمات بر عهده آرپان می باشد. در فاز خروج نیز اقدامات لازم به منظور پایدارسازی تغییرات ایجاد شده صورت خواهد گرفت تا پس از پایان پروژه و خروج آرپان از شرکت، روند فعالیت ها بر قوت خود باقی بماند.